استاد رحیم پور ازغدی


بسیار شیوا و با زبانى ساده  از استاد رحیم پور ازغدى در مورد  ولایت مطلقه فقیه :
ما معتقد به ولایت فقیه از نوع مطلقه آن هستیم. ولایت مطلقه فقیه اصلاً ربطى به استبداد ندارد، ضد استبداد است. ولایت فقیه یک ولایت عقلى است. ولایت مطلقه یعنى در شرایط بحران ، مدیریت بحرانى باشد و این کارى است که در همه نظام هاى عالم انجام میشود و مخصوص به جمهورى اسلامى نیست. در همه نظام هاى عالم یک نوع ولایت مطلقه براى حاکمیت در شرایط بحرانى وجود دارد، براى شرایطى که گره قانونى ایجاد شده و با قوانین عادى مشکلى حل نمیشود و حاکمیت باید از اختیارات بحران استفاده کند و مسأله را حل کند.
من این مثال چهار راه راهنمایى را بارها زده ام.
چراغ وقتى سبز و قرمز میشود، قانون اینطور میگوید که در حالت سبز حرکت کنى و پشت چراغ قرمز بایستى. در ترافیک هاى سنگین اگر گره ترافیک کور شود، هرچه به این چراغ سبز و قرمز عمل کنى ، گره کورتر میشود. اینجا آن افسر راهنمایى سر چهار راه اختیار مطلق دارد که بگوید فعلا تا ده دقیقه ، قانون منم... به چراغ ها نگاه نکنید... چراغ سبز است، ولى تو بایست، چراغ تو قرمز است ، ولى بیا رد شو!
این ولایت مطلقه است، استبداد نیست، حل کردن مشکل مردم است.
بله، اگر این افسر از اختیاراتش سوء استفاده کرد ، مثلاً گفت آن ماشین پسرعمه من است، همه بایستند، تو بیا برو! این میشود استبداد یا اگر افسر گفت من با تو مشکل دارم، تو اگر چراغ ات هم سبز است، باید بایستى، این میشود استبداد ، دیگر ولایت نیست ، اما اگر افسر دارد به وظیفه اش عمل میکند و مجرى قانون است، یک جایى همین مجرى قانون ،میشود فوق قانون، اصلا خودش میشود قانون
در همه نظام هاى شرق و غرب عالم، ولایت مطلقه به نوعى وجود دارد.
منتهى اسلام میگوید این ولایت مطلقه را به آدم فاسد، جاهل ، بى تقوى و سوء استفاده چى ، خائن و دروغگو ندهید. بدهید به فردى که عادل و با تقوى و زاهد، مردمى و عالم و عاقل و شجاع باشد. دعوا سر این است که ولایت مطلقه را به چه کسى بدهیم؟
ولایت را بدهیم به بوش و اوباما و کلینتون و ملک عبدلله و سارکوزى و بلر ... یا ولایت را بدهیم به امام (خمینی)یا بدهیم به (امام)خامنه اى ، آدمى که زندگى اش گاهى از مردم عادى خیلى ساده تر است.