بار الها از کوی تو بیرون نشود پای خیالم

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر فاطمی» ثبت شده است

باز باران با ترانه...

باز باران..
با ترانه
دارد از مادر نشانه..
بوی باران..
بوی اشک مادرانه
 پر ز ناله
کودکی با مادری پهلو شکسته
سمت خانه..
کوچه ها و تازیانه
گریه های کودکانه
حمله ی نامرد پَستی وحشیانه
تازیانه  تازیانه. .
پس چرا مادر، چرا گم کرده راه آشیانه..
باز باران.
دانه دانه ،حیـدرانه
بی صدا و مخفیانه
آه ، از غسل شبانه
زینبــانه
لرزه افتاده به شانه
پشت تابوتی روانه
بـــــاز  بـــاران
باز ایام فاطمیه
 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بنده خدا

زهرا بمان زندگیم را به هم نریز...

زهرا بمان زندگیم را به هم نریز...

سنگ صبور من نرو از پیشم ای عزیز؛

ای دل خوشی زندگیم میشود نری..

از حال و روز من که شما با خبرتری.؛

گریه نکن محدثه غمگین نکن مرا..

با رفتنت غریب تر از این مکن مرا.؛

دلگرمی علی به نظر زود میروی..

نه سال شد فقط چقدر زود میروی.؛

زهرا بمان و چهره غم را عبوس کن....

زهرا بمان و زینب مان را عروس کن

 زهرا نرو که بغض بدی در گلوی توست.

 دامادی حسین و حسن آرزوی توست

حرف از سفر زدی وتبسم حرام شد.

پیراهن حسین شنیدم تمام شد؛

باشد برو قبول علی بی پناه شد.

باشد برو قرار بعدی مان قتلگاه شد.؛

باشد برو که کرببلا گریه میکنیم..

با هم کنار طشت طلا گریه میکنیم...

یاعلی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

ایام بیماری حضرت زهرا(سلام الله علیها)

شرمنده ام بابت این شعر...
ایام بیماری حضرت زهرا(سلام الله علیها)

کم کم نفس نفس زدنم خوب مى شود
لحن بریده ى سخنم خوب مى شود

اینقدر ناامید نباشید بچه ها
چیزى که نیست ... !!
زخم تنم خوب مى شود ...

زینب بس است محض خدا ... قول مى دهم
فردا کبودى بدنم خوب مى شود ...

بدتر ز مشت ، سیلى آن نانجیب بود
کم کم توّرم دهنم خوب مى شود ...

ابرى که روى گونه ى من جا گرفته است
غصه نخور دگر حسنم ... خوب مى شود ...

یا زهرا یا زهرا یا زهرا

بشکند آن دست...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

"فاطمیه نزدیک است

خبر از یک زن بیمار شود میمیرم...

مادری دست به دیوار شود میمیرم...

با زمین خوردن تو... بال و پرم میریزد...

چادرت را نتکان... عرش بهم میریزد...

"فاطمیه نزدیک است"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا