بار الها از کوی تو بیرون نشود پای خیالم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کیمیای محبت» ثبت شده است

جام زهر شیرین

جام زهر شیرین

مقداد از نوجوانی به رسول اکرم روی آورد،با پیام او اشنا شد و ایمان به خدا را از پیامبر اموخت.مقداد فهمید که عاطفه اش را باید خرج چه کسی کند؛ محبت و غضب را باید کجا بکار گیرد.

او خوب می دانست که چگونه با حضرت علی ع هماهنگ باشد. اگر چه محب علی ع بود ، اما این محبت و عاطفه را در زمینه اطاعت و تسلیم معنا می کرد. او صبورانه تسلیم موضع گیری علی ع ، مظلومیت و مصیبت او بود.

روزی که ریسمان در گردن علی ع انداخته بودند و حضرت را به مسجد میکشاندند ، لحظه ای شک نکرد که چرا فاتح خیبر ساکت است و اقدامی نمی کند.همراه با سکوت علی ع او هم به سکوت جام زهر می نوشید .قبض بر دسته شمشیر و چشم در چشم علی ع داشت و انتظار می کشید تا چه زمانی علی ع فرمان دهد و او اجرا نماید.

**وقتی میگویند علی زمانه ات را دریاب ، باید مقداد گونه رفتار کنی .چشم در چشم مولا و آماده برای امرش،نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

شیخ رجبعلی خیاط...قسمت سوم

شیخ رجبعلی خیاط

**بسم الله الرحمن الرحیم**

شیخ رجبعلی خیاط...قسمت سوم

غذای شیخ:

جناب شیخ دنبال غذای لذیذ نبود،بیشتر وقتها از غذای ساده، مثل : سیب زمینی و فرنی استفاده میکرد.سر سفره، رو به قبله و دو زانو می نشست و بطور خمیده غذا می خود، و گاهی هم بشقاب را بدست می گرفت همیشه غذا را با اشتهای کامل می خورد، و گاهی مقداری از غذای خود را در بشقاب یکی از دوستان که دستش می رسید می گذاشت. هنگام خوردن غذا حرف نمی زد و دیگران هم به احترام ایشان سکوت می کردند.اگر کسی او را به مهمانی دعوت می کرد با توجه ، قبول یا رد می کرد، با این حال بیشتر وقتها دعوت دوستان را رد نمی کرد.
از غذای بازار پرهیز نداشت، با این حال از تاثیر خوراک در روح انسان غافل نبود و برخی دگرگونیهای روحی را ناشی از غذا می دانست.یکبار که با قطار در راه مشهد می رفت، احساس کوری باطن کرد، متوسل شد، پس از مدتی به او فهماندند که : این تاریکی در نتیجه استفاده از چای قطار است.
ادامه دارد...

برگرفته شده از کتاب« کیمیای محبت» اثر (محمد محمدی ری شهری)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا