بعضی حرفها مثل آبسرد است،
آرامت میکند، تب وجودت را کم میکند...
مثلا بین اینهمه بیراهه رفتن، خدا در قرآنش بگوید:
«وَ هُوَ الغَفُورُ الوَدوُد»!
اوست بسیار بخشنده و دوستدار شما!
آدم نفسِ راحتی میکشد و پیشخودش میگوید:
الحمد الله رب العالمین!
سوره بروج آیه ۱۴
آیا میدانید چرا نمک حرمت دارد؟
بخاطر اینکه حروف ابجد نمک با علی یکی است.
نمک خوردیم نمکدان نشکنیم.یعنی وقتی یاعلی گفتیم تا آخر هم با علی باشیم.
آمد نمک و علی موافق به عدد
نشناخت نمک، هر که علی را نشناخت
بزرگی گفت: اسم شریف مولا علی(ع) به عدد ابجد 110 است و رقم واژه ی نمک هم 110 می باشد و وجه ارتباط این مسأله را در یک جمله خلاصه کرد:
« هرکس علی(ع) را نشناسد نمک نشناس است»
در مکتب عشق، پیر و استاد علی است
عالم همه بنده اند و آزاد علی است آمد علی و نمک موافق به عدد یعنی که نمک سفره ایجاد علی است
وقتى که نمرود حضرت ابراهیم (علیه السلام) را در آتش انداخت، ملائکه آسمان ها به گریه در آمدند، جبرئیل عرض کرد خدایا! در روى زمین یک نفر تو را پرستش مى کرد و حالا دشمن بر او مسلط شده، خطاب شد من هر وقت بخواهم او را اعانت و یارى مى کنم، ملائکه عرض کردند، پروردگارا پس اذن بده ما به یارى او بشتابیم، از طرف حضرت حق خطاب شد بروید، اگر اذن داد او را یارى کنید. ملکى که موکل آب بود آمد، ملائکه اى که موکل باد و خاک و آتش بودند آمدند ،گفتند:اى ابراهیم اجازه بده تو را نجات دهیم و دشمنان تو را هلاک کنیم، حضرت ابراهیم اجازه نداد.
جبرئیل آمد گفت: اى ابراهیم آیا حاجتى دارى.
حضرت ابراهیم فرمود: حاجتى دارم ولى به تو ندارم.
جبرئیل گفت: به آن کس که دارى بگو.
حضرت ابراهیم فرمود: حسبى من سؤالى علمه بحالى.
ما کار خود بیار گرامى گذاردیم
گر زنده سازد یا بکشد راءى راءى اوست
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
از حضرت کریم تمنا چه حاجت است
فرمود او خودش از حال من مطلع است غافل نیست
افوض امرى الى الله ان الله بصیربالعباد
خطاب شد اى آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شو .
این نتیجه توکل بر خداست و لا غیر .اینکه انسان در همه حال فقط و فقط خدا رو ببینه و از رب العالمین یاری بخواد .
ایا خدا برای بنده اش کافی نیست؟!
عارفی به شاگردانش گفت؛
بر سر دنیا کلاه بگذارید..
پرسیدند چگونه؟
فرمود:
نان دنیا را بخورید
ولی براى آخرت کار کنید...
زبان حال حضرت معصومه سلام الله علیها....
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
چقدر مردم این شهرولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
چادرم دور و ورم بود به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود به جایی نگرفت
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سالها منتظر دیدن خواهر بوده
بنویسید کفن بود خدایا شکرت
هرچه هم بود بدن بود خدا یا شکرت
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
بنویسید دراین شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
من کجا؟شام کجا؟ زینب بی یارکجا؟
من کجا؟بام کجا؟ کوچه و بازار کجا
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتی
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتی
روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده
یار هم آنقدری داشت که غارت نشود
درکنارش پسری داشت که غارت نشود
او کجا؟نیزه کجا؟گودی گودال کجا؟
او کجا؟نعل کجا؟پیکر پا مال کجا...
وفات بانوی کرامت حضرت معصومه س تسلیت
مرغ دلم راهی قم می شود
در حرم امن تو گم می شود
عمه ی سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمی
آب حیات دل این مردمی
عمه ی سادات بگو کیستی
فاطمه یا زینب ثانیستی
از سفر کرب و بلا آمدی؟
یا که به دنبال رضا آمدی؟
من چه کنم شعله ی داغ تو را
درد و غم شاهچراغ تو را
کاش شبی مست حضورم کنی
با خبر از وقت ظهورم کنی...
"السلام علیک یا فاطمه معصومه"