دیروز اتفاقی یکی از کتابهام رو برداشتم تا یادی از نه خیلی قدیما بکنم اولین صفحه ای که باز کردم این تیکه اومد که تا شب زیر لب زمزمه کردم .نمیدونم کجا و کی، ولی میدونم بیشتر وقتها وصف حالم بوده.
لطفت بود که مرا باز گرداند ؛
لطفا مرا باز مگردان.
دیروز اتفاقی یکی از کتابهام رو برداشتم تا یادی از نه خیلی قدیما بکنم اولین صفحه ای که باز کردم این تیکه اومد که تا شب زیر لب زمزمه کردم .نمیدونم کجا و کی، ولی میدونم بیشتر وقتها وصف حالم بوده.
لطفت بود که مرا باز گرداند ؛
لطفا مرا باز مگردان.