سلام لطفا بخونید کوبنده و زیباست.
نجوایی با حضرت روحالله در یومالله دوازدهم بهمن
پروازانقلاب را نشانه رفتهاند
به بعضیها بر بخورد یا نخورد، امروز دوازدهم بهمن است... و خمینی میخواهد راس ساعتی که خدا مقرر کرده، ایران باشد. کوچهها را با گل بیارایید! کدخدا به درک که راضی نیست! مهم رضایت روح خداست. مهم رضایت خداست. این چیزها به آمریکا ربطی ندارد.
«آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.» طیاره به زمین خواهد نشست! به ضمیر دل ما. خمینی خواهد آمد...
اما آن ابرمرد دشمنشکن انقلاب نکرد و آن همه تبعید را تحمل نکرد که ما برای چرخیدن چرخ کارخانههای وطن ـ از نانو گرفته تا صنعت و هستهای و... ـ نظر یانکیها را جویا شویم! آمریکا اگر میخواست در خلال مذاکرات به ما امتیاز اقتصادی بدهد اساسا تحریممان نمیکرد! خداوند به کسانی که خیال میکنند از لوله اسلحه جلاد تحریم، به جای گلوله، گل بیرون میآید یک جو عقل بدهد!
«آنها که خواب آمریکا را میبینند، خدا بیدارشان کند.»
جمله از آن خمینی است.
امروز دوازدهم بهمن است. «یا مرگ یا خمینی»! گروه خونی انقلاب خمینی به این بساط نمیخورد. جمع کنید این بساط را! اصلش را بخواهی، خمینی در فرودگاه پاریس، به جای پاسپورت، چیز دیگری به دنیای ابرقدرتها نشان داد! افق دیگری. آینده دیگری.
به بعضیها بر بخورد یا نخورد، هنگام حضور امام در فرودگاه مهرآباد، سرود «خمینی ای امام» خوانده شد که هیچ جایش باب میل غرب و غربزدهها نبود. حنجرهها کار خود را بلد بودند و کلمات، عاشق انقلابیترین جای جملات. هر حرفی سر جای خودش بود! هر مصرعی. هر بیتی. فرمان انقلاب دست خدا بود.
به بعضیها بر بخورد یا نخورد، امروز خمینی میخواهد در جنوبیترین نقطه شهر، بهشت زهرا(س) با پابرهنهها سخن بگوید علیه دولتی که کدخدا را بزرگتر از خدا میپنداشت. شاه عقل نداشت و خیال میکرد لابی با شیطان، روح خدا را از امتداد راه خدا بازمیدارد! شاه پاسپورت به دوش در هر جهنمی با هر ابلیسی بگویی قدم زد اما چون عقل نداشت آخرش هم نفهمید «صدای انقلاب ملت ایران» را؛ شنید اما نفهمید!
به بعضیها بر بخورد یا نخورد، انقلاب اسلامی، انقلاب دیروز نیست؛ انقلاب همین امروز است... و بهمن 57 تاریخ ما نیست، هویت ماست.
انقلاب اسلامی به عنوان یک جریان سیال و ممتد، مادام که آمریکا، شیطان بزرگ باشد، دشمن او باقی خواهد ماند. انقلاب اسلامی حتی از روستاهای حومه منامه هم برای اتاق بیضی مساله امنیت ملی درست کرده. شیخ نمر هم در عربستان، مساله انقلاب اسلامی برای کاخ سفید است. اگر خمینی آنقدر مسائل شاه را زیاد کرد که دیگر دژخیم پهلوی مانده بود کدام مساله را حل کند و کدام بماند، جانشین شایسته او اما استاد مسالهسازی برای آمریکا و اسرائیل است.
حزبالله لبنان را بنگرید! فراتر از مساله، به مصیبت شیاطین عالم بدل شده.
من به غیرت و عقل رهبر عربی، سیدحسن نصرالله سوگند میخورم خون سرخ و همواره جوشان عماد مغنیه، آن مسالهای نیست که با شهادت فرزندش «جهاد» برای صهیونیستها حل شود. بچه سوسولهایی که سال ۸۸ میخواستند در قیطریه، برای اول اپوزیسیون عالم یعنی نظام دشمنشکن و انقلابی جمهوری اسلامی مساله درست کنند، مساله درست کردن را باید از شیربچههای گردان شهدای قنیطره در جبهه شبعا بیاموزند!
به بعضیها بر بخورد یا نخورد، پترائوس چندستاره میخواست تحت فرماندهی پرزیدنت، ژنرال مسالهساز جمهوری اسلامی در جبهه مقاومت باشد!
اینک سالیانی است پترائوس نگونبخت، خود به یکی از مسائل جلاد تحریم تبدیل شده! اما تو حاجقاسم سلیمانی را بنگر! و او را یکی هم از لباس بدون جلیقه ضدگلولهاش بشناس! که چگونه از کربلای پنج تا همین کربلای فعلی... و تا دیالی، به مصیبت روسایجمهور ادوار آمریکا بدل شده!
هیچ مهم نیست در آمریکا چه کسی رئیسجمهور باشد! هر که میخواهد باشد، ما کار خودمان را میکنیم.
لازم باشد چون مردان والفجر ۸ از عرض وحشی اروند ناآرام رد میشویم، لازم باشد تا آخرین قطره خون از عرق کارگر ایرانی دفاع میکنیم تا ضمن هم قدمی با دوست انشاءالله اثر تحریم را بشکنیم. به بعضیها بر بخورد یا نخورد، ابتدا باید احترام عرق کارگر را نگه داشت، حرمت خون شهید را، آنگاه از پاسپورت سخن گفت!
هر عقل سلیمی میفهمد که قند در دل دشمن آب کردن، برای اقتصاد این ملت نان نمیشود! احترام ایرانی به تحویل گرفتن پاسپورت او در فرودگاه لندن و نیویورک نیست، اما بعضیها که آمده بودند تا به زعم خود ال کنند و بل کنند، یک سال تمام، آنهم برای یک ویزای ساده، آنهم برای سفیرشان در سازمان ملل، آنهم بعد از توافق ژنو، آنهم بعد از آن همه امتیاز که به دشمن دادند، حتی «مؤدب و باهوش» خطابش کردند، دیدیم چگونه سنگ روی یخ کدخدا شدند! و از این بدتر! به خاطر یک ویزا مجبور شدند سفیرشان را هم عوض کنند! واقعاً خدا باید عقل بدهد که غیرت محصول عقل است.
به بعضیها بربخورد یا نخورد،
تا قیامت هم با دشمن پیادهروی کنند، تحقیر ممکن است رخ دهد لیکن بر ساختار تحریم لرزه نخواهد افتاد.
ما راستش قبل از هر چیز، منتقد پیاده راه رفتن روی مخ اقتصاد ملی، استقلال ملی، منافع ملی و اقتدار ملی هستیم و الا اگر نبود که بعضیهامسؤولیتی در نظام دارند، اساساً شأن قلم بسی بالاتر از نوشتن درباره ایشان است. به بعضیها بربخورد یا نخورد، مذاکره را هم دیپلماتها باید از انقلابیها بیاموزند! حزبالله لبنان هم با غرب مذاکره میکند اما در ازای 2 تا جنازه، دهها آزادمرد تحویل میگیرد.
سؤال میپرسم؛
دشمن برای قاسم سلیمانی بیشتر احترام قائل است یا سفیر یک سال مستقر در تهران بعضیها؟!
عقل میگوید راه جلب احترام دشمن، امتیاز دادن به او نیست، خنده به او نیست، قدم زدن با آمال او نیست، اعتماد به او نیست، بلکه باید روی موضع حق خود با تدبیر بایستی. وقتی در ازای امتیازات فراوانی که به دشمن میدهی، از او چیزی در مایههای «هیچ» میگیری،
انصاف بده در عقل چهکسی باید شک کرد!
به بعضیها بربخورد یا نخورد، ما از موضع 12 بهمن 57 یک ذره عقب نمینشینیم. انقلاب برای ما تازه تازه است... و تردید باید در عقل آن جماعت کرد که در آستانه سیوششمین سالگرد انقلاب خمینی، خیال میکنند انقلاب اسلامی برای صدور نیاز به پاسپورت دارد!
به بعضیها بربخورد یا نخورد، پای شعار «یا مرگ یا خمینی» نسل ما هم جوان داده است. ما نسل به نسل پای مکتب ولایت فقیه شهید ندادهایم که شاهد این بساط باشیم. امسال 22 بهمن شعار «مرگ بر آمریکا» را دوست و دشمن از ما سنگینتر از همیشه خواهید شنید...
خیلی سنگینتر! به حدی که حساب کار دست هر دو سوی میز مذاکره بیاید.
اماما! ما صراحت را از تو آموختهایم؛
غیرت را، عقل را. خستهشدههای از آرمان انقلاب تو، به ما میگویند «تندرو»، اما وقتی صحیفهات را باز میکنیم، با مشاهده آن همه خشم و غضب، تازه متوجه اوج رواداری خود میشویم!
اماما! قرار ما امروز همان ساعتی که خدا مقرر کرده... غربزدهها به خیال خام خود میخواهند روح ما را با کدخدا جمع کنند اما شعار ما این است:
«یا مرگ یا خمینی».
حجت الاسلام مهدوی:
خدا رحمت کند شهید عراقی و یکی از شخصیتهای سیاسی خوب امروز که متأسفانه نمی توانم اسم ببرم. میگویند وقتی امام در ابتدای نهضت اولین اعلامیه سیاسی خود را داد (خوب ما در حد فهم خودمان درک میکردیم), با شهید عراقی رفتیم خدمت امام ، شهید عراقی با همان خلوصی که داشت گفت حاج آقا واقعاً خیلی خوب می شد اگر این چیزی که شما میگویید اتفاق بیافتد و وضع مردم خوب می شود.
امام با بی اعتنایی فرمود بله وضع مردم هم ان شاالله خوب می شود ولی ما مأمور به انجام چنین کاری نیستیم .
آقای عراقی هم آدم سمج ، گفت آقا چی گفتید ؟
امام فرمود ما برای مأموریت دیگری آمدیم.
آقای عراقی گفت برای چه مأموریتی آمده اید؟
امام فرمود برای سه مأموریت :
اول سرنگون کردن حکومت پهلوی – دوم استقرار نظام جمهوری اسلامی – سوم ، دادن پرچم حکومت اسلامی به دست صاحب اصلی اش .
حوادث روزگار و فاصله زمانی از حافظه ما برد، رفتیم داخل مبارزات و خیلی ها کشته شدند و انقلاب پیروز شد . شهید عراقی هم با زبان روزه توسط سید مهدی هاشمی به شهادت رسید ، ما به یکباره دیدیم دو تا از وعده های امام محقق شد .
یک وقتی در جمع بعضی از مسئولین نظام از جمله حضرت آیت الله ری شهری گفتم شهید عراقی و بنده شاهد چنین حرفی از امام بودیم . حالا دو مورد آن اتفاق افتاده ، سومین آن یعنی چی ؟
بحث شد که با دست امام میرسد به دست صاحب اصلی ، یا شخص دیگری ؟
یکی از همان جمع که حالا اسم نمی برم و شما می شناسید و آدم بزرگواری است گفت من میرم و از امام می پرسم . بعد رفتند و اینقدر از امام اصرار کردند که آقای عراقی همچنین چیزی از شما شنیده ، آیا درست است ؟
امام فرمودند بله درست است .
گفتند دو تا از آنها محقق شده سومی چی ؟
امام گفتند سومی هم خدا ان شاءالله می خواهد و میشود .( خیلی امام پرهیز داشت)
اصرار کردم گفتم شما هستید که این پرچم را به دست صاحبش می دهید ؟ یا شخص دیگر ؟ بعد از اصرار من ،
امام فرمودند : نه من نیستم . بعد از من کسی خواهد آمد که پرچم را به دست صاحب اصلی اش خواهد داد .