یکی نزد حکیمی
آمد و گفت
خبر داری
فلانی درباره ات
چه قدر
غیبت و بدگویی کرده
حکیم با تبسم گفت
او تیری را
بسویم پرتاب کرد
که به من نرسید
تو چرا
آن تیر را
از زمین برداشتی
و در قلبم
فرو کردی ؟
یادمان نرود هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم
یکی نزد حکیمی
آمد و گفت
خبر داری
فلانی درباره ات
چه قدر
غیبت و بدگویی کرده
حکیم با تبسم گفت
او تیری را
بسویم پرتاب کرد
که به من نرسید
تو چرا
آن تیر را
از زمین برداشتی
و در قلبم
فرو کردی ؟
یادمان نرود هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم
باسلام.
خیلی زیبا وپر مفهومه!!!!
اگر وقت کردید به سایت من هم بیا ومطالبم را نگاه کن ونظر بگذار..
یاعلی