روزی شیخ خرقانی نماز می خواند، آوازی شنید که:

 «ای شیخ، خواهی آنچه از تو می دانم به خلق بگویم که سنگسارت کنند.»


شیخ گفت: بارخدایا خواهی آنچه ازرحمت تو می دانم با خلق بگویم تا دیگر هیچکس سجده ات نکند؟!»


تذکرة‌الاولیا