خـدایا دریاب این بنده ات را ...
بنده اے کہ تو خنده هاش گفت :
خــدایا شــکرت !!
و تو گریہ هاش گفت :
خـــدا بــــزرگه !!
و وقتی ادمات دلشو شکستن گفت :
مــنم خدایے دارم ....
خـدایا دریاب این بنده ات را ...
بنده اے کہ تو خنده هاش گفت :
خــدایا شــکرت !!
و تو گریہ هاش گفت :
خـــدا بــــزرگه !!
و وقتی ادمات دلشو شکستن گفت :
مــنم خدایے دارم ....
اگه برای هر دقیقه یه دلار در نظر بگیریم ،
کشتنِ وقت کشتنِ هزینه نیست، خودکُشیِ.
امام علی(ع) : المرءُ ابنُ اسّاعة. ساعت یعنی لحظه.
إنَّ عمرک وقتک الّذی أنت فیه.
استاد رائفی پور
باید نگاهت به دنیا مانند نگاه به آینه باشد، به آینه مشغول نشو، از آینه عبور کن، یا خودت را در آن ببین و بشناس، و یا مثل هنگام رانندگی با آینه پشت سرت را نگاه کن، و خدا را پشت سرت ببین. نگاه کن خدا از تو چه میخواهد؟ هر لحظه تو را به چه چیزی راهنمایی میکند؟ ببین چقدر از تو راضی است.
استاد رائفی پور
هیچ گاه
به خاطر هیچ کس
دست از ارزشهایت نکش
چون … زمانی که آن فرد از تو دست بکشد
تو می مانی و یک منِ بی ارزش
بد نیست هراز گاهی شبا موقع خواب..
پیش خودت مقایسه کنی..
تعداد لایک هایی که تو دنیای مجازی نثار آدم ها میکنی
با تعداد شکرهایی که تو دنیای واقعی نثار خدا میکنی...
به کجا می نگری؟
به چه می اندیشی؟
ای به قربان دو چشمت آقا
به سرانجام مسیر؟
یا در اندیشه ی روزی موعود؟
که دهی پرچم را !
برسانی تو به دستان گل سر سبد آل علی !
به کجا می نگری؟
به چه می اندیشی؟
به غریبی خودت؟
یا که در فکر شهادت هستی؟
گفته بودی اینبار
که نگردد تکرار
قصه ی صلح امام مجتبی (ع)
وعده دادی مارا , به قیامی خونین
وعده دادی مارا , تو به یک عاشورا
به کجا می نگری؟
به چه می اندیشی؟
ای سراپا همه عشق !
ما تو را میخواهیم !
ما همه عاشق رویت هستیم !
در رهت می مانیم !
و تو را یک رهبر
و تو را هدیه ای از سوی خدا میدانیم !
و بدان ای آقا . . .
اگر از سر هامان , اگر از تن هامان
پشته ها جمع شود
نفروشیم به کس
تاری از موی شما !
نتوانم هرگز
از مسیرت یک دم !
تو بگو یک لحظه !
دوری از روی شما !
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای (مد ظله العالی)
بسم الله الرحمن الرحیم
ناگفته هایی از آیت الله نخودکی
تو بخور، او مداوا میشود
پاسبانی میگفت: «همسر من مدتها کسالت داشت و سرانجام قریب شش ماه بود که به طور کلی بستری شده بود و قادر به حرکت نبود. بنا به توصیه دوستان خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رفتم و از کسالت همسرم به ایشان شکوه کردم.
خرمایی مرحمت کردند و فرمودند: بخور. عرض کردم: عیالم مریض است. فرمودند: تو خرما را بخور او بهبود مییابد. در دلم گذشت که شاید از بهبود همسرم مأیوس هستند ولی نخواستهاند که مرا ناامید باز گردانند.
باری به منزل مراجعت و دقّ الباب کردم، با کمال تعجب، همسر بیمارم در حالیکه جارویی در دست داشت، در خانه را بر روی من گشود. پرسیدم: چه شد که از جای خود برخاستی؟
گفت: ساعتی پیش در بستر افتاده بودم، ناگهان دیدم مثل آنکه چیز سنگینی از روی من برداشته شد. احساس کردم شفا یافتهام، برخاستم و به نظافت منزل مشغول شدم.
پاسبان میگفت: درست در همان ساعت که من خرمای مرحمتی حاج شیخ را خوردم، همسرم شفا یافته بود.»
بسم الله الرحمن الرحیم
ناگفته هایی از آیت الله نخودکی
مداوا با فراموشی
یکی از اعیان و ملاکان نقل میکند: «مدتها به بیماری قند شدیدی مبتلا بودم و گاهگاه ضعف بر من مستولی میشد. تا آنکه سفری به آستان امام هشتم (ع) کردم و در صحن مطهر به همان ضعف و رخوت شدید دچار شدم.
یکی از خدام آستانه مرا به جناب شیخ هدایت کرد. چون خدمت آن بزرگمرد رسیدم و حال خود را شرح دادم، حبّه قندی مرحمت کردند و فرمودند: «بخور، بسیاری از امراض است که با فراموشی از میان میرود.»
قند را خوردم. تا سه روز از خاطرم رفت که مبتلا به چنان کسالتی هستم و در آنروز متوجه شدم که دیگر اثری از آن بیماری در من نیست. بهبودی حال خود را به خدمت شیخ عرض کردم. فرمودند: «از این واقعه با کسی سخن مگو.»
اما من پس از ده سال یک روز در محفلی، ماجرای بهبودی خود را در اثر نفس آن مرد بزرگ بازگو کردم و با کمال تأسف بیماریام عود کرد.
دکتر ظریف به وزیر خارجه عربستان سمت جدیدش را تبریک گفت.
ونزوئلا بدلیل کشتار بی رحمانه مردم یمن ، سفیر عربستان را اخراج کرد
من دیگه حرفی ندارم ...
دوستان ساکت!!! حجت بر من و شما تموم شده !!! مبادا سکوتمون منجر به تحمیل ترکمانچای دیگری بشه
لوزان چای!!!!!!!!!! دیگری در راهه!!!
بصیرت بصیرت بصیرت
غزلی بسیار زیبا در پی سخنان رهبر معظم انقلاب...
دیگر توان نداریم، تهدید دیگری را…
یا حرفهای تلخ، امثال جانکری را…
تفسیرتان غلط بود، از کربلای زینب...
کورید که ندیدید! بالای نی سری را...
بعد از ژنو دوباره، لوزان امیدتان شد...
در سر چه می پرانید، آیین نوکری را...
لبخند دیپلماسی، تدبیر ترس تاکی...
مردانه تر بگیرید، تصمیم بهتری را...
هم اقتدار مارا یکجا به باد دادید...
هم آبرو هم عزت، هم این فن آوری را...
باعکس چهار فرزند، کنج بهشت زهرا...
دنبالتان شنیدم، نفرین مادری را...
هیهات من الذله، ما انقلابی هستیم...
هرگز نمی پذیریم، تحقیر و توسری را...
رو کن گزینه ها را، ما تشنه ی جهادیم…
بسیار دوست داریم، تدبیر رهبری را...
لبیک یاخامنه ای