بار الها از کوی تو بیرون نشود پای خیالم

۴۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «به رنگ خدا» ثبت شده است

باید نگاهت به دنیا مانند نگاه به اینه باشد

 
باید نگاهت به دنیا مانند نگاه به آینه باشد، به آینه مشغول نشو، از آینه عبور کن، یا خودت را در آن ببین و بشناس، و یا مثل هنگام رانندگی با آینه پشت سرت را نگاه کن، و خدا را پشت سرت ببین. نگاه کن خدا از تو چه میخواهد؟ هر لحظه تو را به چه چیزی راهنمایی میکند؟ ببین چقدر از تو راضی است.

استاد رائفی پور

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

بد نیست هراز گاهی شبا موقع خواب..

بد نیست هراز گاهی شبا موقع خواب..
پیش خودت مقایسه کنی..
تعداد لایک هایی که تو دنیای مجازی نثار آدم ها میکنی
با تعداد شکرهایی که تو دنیای واقعی نثار خدا میکنی...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

به کجا می نگری؟ به چه می اندیشی؟ ای به قربان دو چشمت آقا

به کجا می نگری؟
به چه می اندیشی؟
ای به قربان دو چشمت آقا
به سرانجام مسیر؟
یا در اندیشه ی روزی موعود؟
که دهی پرچم را !
برسانی تو به دستان گل سر سبد آل علی !
به کجا می نگری؟
به چه می اندیشی؟
به غریبی خودت؟
یا که در فکر شهادت هستی؟
گفته بودی اینبار
که نگردد تکرار
قصه ی صلح امام مجتبی (ع)
وعده دادی مارا , به قیامی خونین
وعده دادی مارا , تو به یک عاشورا
به کجا می نگری؟
به چه می اندیشی؟
ای سراپا همه عشق !
ما تو را میخواهیم !
ما همه عاشق رویت هستیم !
در رهت می مانیم !
و تو را یک رهبر
و تو را هدیه ای از سوی خدا میدانیم !
و بدان ای آقا . . .
اگر از سر هامان , اگر از تن هامان
پشته ها جمع شود
نفروشیم به کس
تاری از موی شما !
نتوانم هرگز
از مسیرت یک دم !
تو بگو یک لحظه !
دوری از روی شما !

اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای (مد ظله العالی)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

تو بخور، او مداوا می‌شود

 بسم الله الرحمن الرحیم

ناگفته هایی از آیت الله نخودکی

تو بخور، او مداوا می‌شود

پاسبانی می‌گفت: «همسر من مدتها کسالت داشت و سرانجام قریب شش ماه بود که به طور کلی بستری شده بود و قادر به حرکت نبود. بنا به توصیه دوستان خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رفتم و از کسالت همسرم به ایشان شکوه کردم.

خرمایی مرحمت کردند و فرمودند: بخور. عرض کردم: عیالم مریض است. فرمودند: تو خرما را بخور او بهبود می‌یابد. در دلم گذشت که شاید از بهبود همسرم مأیوس هستند ولی نخواسته‌اند که مرا ناامید باز گردانند.

باری به منزل مراجعت و دقّ الباب کردم، با کمال تعجب، همسر بیمارم در حالیکه جارویی در دست داشت، در خانه را بر روی من گشود. پرسیدم: چه شد که از جای خود برخاستی؟

گفت: ساعتی پیش در بستر افتاده بودم، ناگهان دیدم مثل آنکه چیز سنگینی از روی من برداشته شد. احساس کردم شفا یافته‌ام، برخاستم و به نظافت منزل مشغول شدم.

پاسبان می‌گفت: درست در همان ساعت که من خرمای مرحمتی حاج شیخ را خوردم، همسرم شفا یافته بود.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

مداوا با فراموشی

بسم الله الرحمن الرحیم

ناگفته هایی از آیت الله نخودکی

مداوا با فراموشی

یکی از اعیان و ملاکان نقل می‌کند: «مدتها به بیماری قند شدیدی مبتلا بودم و گاهگاه ضعف بر من مستولی می‌شد. تا آنکه سفری به آستان امام هشتم (ع) کردم و در صحن مطهر به همان ضعف و رخوت شدید دچار شدم.

یکی از خدام آستانه مرا به جناب شیخ هدایت کرد. چون خدمت آن بزرگمرد رسیدم و حال خود را شرح دادم، حبّه قندی مرحمت کردند و فرمودند: «بخور، بسیاری از امراض است که با فراموشی از میان می‌رود.»

قند را خوردم. تا سه روز از خاطرم رفت که مبتلا به چنان کسالتی هستم و در آنروز متوجه شدم که دیگر اثری از آن بیماری در من نیست. بهبودی حال خود را به خدمت شیخ عرض کردم. فرمودند: «از این واقعه با کسی سخن مگو.»

اما من پس از ده سال یک روز در محفلی، ماجرای بهبودی خود را در اثر نفس آن مرد بزرگ بازگو کردم و با کمال تأسف بیماری‌ام عود کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

من دیگه حرفی ندارم


دکتر ظریف به وزیر خارجه عربستان سمت جدیدش را تبریک گفت.

ونزوئلا بدلیل کشتار بی رحمانه مردم یمن ، سفیر عربستان را اخراج کرد

 من دیگه حرفی ندارم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

حجت بر من و شما تمام شده!!!

 دوستان ساکت!!! حجت بر من و شما تموم شده !!! مبادا سکوتمون منجر به تحمیل ترکمانچای دیگری بشه
لوزان چای!!!!!!!!!! دیگری در راهه!!!

 
بصیرت بصیرت بصیرت

غزلی بسیار زیبا در پی سخنان رهبر معظم انقلاب...


دیگر توان نداریم، تهدید دیگری را…
یا حرفهای تلخ، امثال جانکری را…


تفسیرتان غلط بود، از کربلای زینب...
کورید که ندیدید! بالای نی سری را...


بعد از ژنو دوباره، لوزان امیدتان شد...
در سر چه می پرانید، آیین نوکری را...


لبخند دیپلماسی، تدبیر ترس تاکی...
مردانه تر بگیرید، تصمیم بهتری را...


هم اقتدار مارا یکجا به باد دادید...
هم آبرو هم عزت، هم این فن آوری را...


باعکس چهار فرزند، کنج بهشت زهرا...
دنبالتان شنیدم، نفرین مادری را...


هیهات من الذله، ما انقلابی هستیم...
هرگز نمی پذیریم، تحقیر و توسری را...


رو کن گزینه ها را، ما تشنه ی جهادیم…
بسیار دوست داریم، تدبیر رهبری را...



لبیک یاخامنه ای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

سرباز مهدی فاطمه

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقین


بند پوتینت را محکم ببند
محکم تر از قبل...
این روزها عرصه جنگ نرم نیازمند
من و توست...
بنگر به خودت
رزم جامه پوشیده ای
لباس سربازان بر تن داری
مبادا یادت برود که تو سربازی
آن هم سرباز مهدی فاطمه
حواست باشد سرباز
نکند گول صفحات مجازیش را بخوری؟!...
حواست باشد
نکند گول خواهر و برادر گفتن های مجازیش را بخوری؟!...
مبادا سرباز بودنت را فراموش کنی
نکند سَر باز بزنی از سرباز بودنت؟!
سرباز یعنی سرت را ببازی به پای
اعتقاداتت
شرفت
دینت
مانند سربازانی که هشت سال در مقابل دشمنشان با سلاح ایمان ایستادند...
این روزها زیاد آه شهادت می کشیم
زیاد نق به جان خدا میزنیم برای نرفتنمان...
چون سلاح ایمانمان می لنگد
چون سلاح ایمانمان در بین صفحات مجازی گم شده است
خلاصه مهدی فاطمه سربازانی
می خواهد که از سَر باز بودن
سَر باز نزنند
بلکه
سرببازند به پای سرباز بودنشان...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

هر چیز که در جستن آنی ،آنی

آدمی دارای دو صفت زمینی و آسمانی هست، هر صفت که بر او غالب شود، او را بدان صفت خوانند.اگر از اصل پاکان باشد، در طلب پاکی خواهد رفت و اگر از خاکیان باشد، خاک را جوید. و طرفه آنکه، صفت هر کس را در ترازوی خواسته‌اش سنجند.

گرگی و آهویی با هم جفت شدند و ازیشان بچه‌ای پیدا شد. از مفتی‌یی پرسیدند که این را گرگ گیریم یا آهو؟ نامش چه نهیم؟ فتوی داد: دسته گیاه و استخوانها پیش این بچه نهید، اگر میل به استخوان کند، گرگ است. و اگر میل بدان گیاه کند و خوردن آن، آهو باشد.

همچنان حق تعالی آن جهان و این جهان و آسمان را با زمین آمیخت و جفت کرد. ما که بچگان این دوییم، اگر میل به علم کنیم، آسمانی باشیم. و اگر میل به خواب خور و نعم و ملبوسات این جهانی کنیم، زمینی باشیم.

این نکته رمز اگر بدانی، دانی
هر چیز که در جُستن آنی، آنی

 

یک روز سگِ دانایی از کنار یک دسته گربه می گذشت .

وقتی که نزدیک شد و دید که گربه ها سخت با خود سرگرم اند و اعتنایی به او ندارند

وا ایستاد.

آنگاه از میان آن دسته یک گربه درشت و عبوس پیش آمد و گفت:" ای برادران دعا

کنید ؛ هرگاه دعا کردید  باز هم دعا کردید و کردید ، آنگاه یقین بدانید که بارانِ موش

خواهد آمد ."

سگ چون این را شنید در دل خود خندید و از آن ها رو برگرداند و گفت: " ای

گربه های گورِ ابله ، مگر ننوشته اند و مگر من و پدرانم ندانسته ایم که آنچه

 به ازای دعا و ایمان  و عبادت می بارد موش نیست بلکه استخوان است."

جبران خلیل جبران

 

تا درطلب گوهر کانی، کانی

تا در هوس لقمه نانی، نانی

این نکته رمز اگر بدانی، دانی

هر چیزی که در جستن آنی، آنی
دیوان شمس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

18سوالی که پاسخش را نمیدهند؟

18-سوالی که پاسخش را نمیدهند؟
۸سوال به مناسبت هفته دفاع مقدس که بار دیگر و به سنت همه ساله تمام شد !
با هم این سوال های مهم تاریخ انقلاب را مرور میکنیم ...
****
1 - چه کسی پس از آزادی خرمشهر، بدون اطلاع امام، نیروهای ایرانی را به لبنان فرستاد که منجر به اسارت 4 گروگان ایرانی بخصوص حاج "احمد متوسلیان" شد و امام دستور بازگشت نیروها را داد و فرمود: "راه قدس از کربلا می گذرد"؟
هر سه
هاشمی رفسنجانی
میر حسین موسوی
محسن رضایی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا