اسپارتاکوس برده ای بود که در خدمت امپراتوران روم به عنوان گلادیاتور به میدان می رفت و با گلادیاتور های دیگه مبارزه می کرد و در نهایت گلادیاتور ها، همنوعان خودشون رو می کشتن و قیصر هم عشق می کرد و مردم روم هم سر گرم می شدند.
اسپارتاکوس تصمیم گرفت بردگان رو دور خودش جمع کنه و علیه امپراتور قیام کنه. مبارزه شدیدی هم انجام میدن و موفق می شوند امپراتور رو سرنگون کنند. بعد از سرنگونی قیصران ماندن چطوری نظام بسازند. از اونجایی که فقط یک شیوه یک نظام یک سیستم برای اونها قابل تصور نبود و خو کرده بودن به همون سیستم، آمدن نظامی ساختن مانند قیصر. یعنی قیصر رو انداختن پایین خودشون شدن قیصر و بعد شهروندارن روم رو تبدیل کردن به گلادیاتور. خب براچی انقلاب شد؟ انقلاب درست شد یک حکومتی درست کنیم که باهمدیگه حزب بازی در بیاریم بجنگیم و این رو خراب کنیم و این رو بیاریم سر قدرت و اون رو برداریم و هرکسی جیبش رو پر کنه و فک و فامیلش رو بعدش هزار جور مسائل فرعی درست کنیم و کسی به این چیزها توجهی نکنه؟ برا این انقلاب شد؟
برا این انقلاب شد که بخش عمده ای از مدیران ارشد که از جنوب شهر و از روستاها و شهر های دور بلند بشن و بعد بشن بالا شهر نشین تهران؟ وقتی اومدن تو مسئولیت دوزار نداشتن که تو زندگیشون خرج کنن بعد میلیونر و میلیارد و ... برای اینا انقلاب شد؟ اگه برای اینا انقلاب شد که تو زمان شاه ملعون هم همه اینارو داشتیم. پس برا چی انقلاب شد؟
فراموش نکنیم انقلاب شد برای انجام یک مأموریت الهی. انقلاب ما دنباله انقلاب پیامبر عزیز حضرت محمد مصطفی (ص) است. بعضی از آقایون مسئول که دنبال قدرت و پول هستین، روی صحبتم با شماست. اگه قرار بود ازین کارها کنید پس چرا انقلاب کردیم؟ نکنه ماهم شدیم اسپارتاکوس