بار الها از کوی تو بیرون نشود پای خیالم

۳۴ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

ﭼﻮﺏ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﻣﺮﺋﻴﺴﺖ

ﭼﻮﺏ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﻣﺮﺋﻴﺴﺖ
ﻧﻪ کسی ﻣﻴﻔﻬﻤﺪ ,ﻧﻪ ﺻﺪﺍیی ﺩﺍﺭﺩ
یک شبی یک ﺟﺎیی
ﻭقتی ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺑﻐﺾ ,ﻧﻔﺴﺖ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ
ﺧﺎﻃﺮﺕ می ﺁﻳﺪ
ﻛﻪ شبی یک ﺟﺎیی
ﺑﺎﻋﺚ ﻭ ﺑﺎنی یک ﺑﻐﺾ ﺷﺪی
ﻭﺩلی ﺳﻮﺯﺍﻧﺪی
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻓﻜﺮ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩی ﺑﻐﺾ
ﭘﺎپی ﺍﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ
ﻭ شبی یک ﺟﺎیی
ﻣﻴﻨﺸﻴﻨﺪ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺴﺖ
ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎﻻﺟﺒﺎﺭ
ﻫﺮ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺻﺪﺑﺎﺭ
ﻣﺤﺾ ﺁﺯﺍﺩی ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺴﺖ
ﺑﻐﺾ ﺭﺍ میشکنی
ﺁﺭی ، ﺍﻳﻦ ﭼﻮﺏ ، چوب ﺧﺪﺍﺳﺖ.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

زهرا بمان زندگیم را به هم نریز...

زهرا بمان زندگیم را به هم نریز...

سنگ صبور من نرو از پیشم ای عزیز؛

ای دل خوشی زندگیم میشود نری..

از حال و روز من که شما با خبرتری.؛

گریه نکن محدثه غمگین نکن مرا..

با رفتنت غریب تر از این مکن مرا.؛

دلگرمی علی به نظر زود میروی..

نه سال شد فقط چقدر زود میروی.؛

زهرا بمان و چهره غم را عبوس کن....

زهرا بمان و زینب مان را عروس کن

 زهرا نرو که بغض بدی در گلوی توست.

 دامادی حسین و حسن آرزوی توست

حرف از سفر زدی وتبسم حرام شد.

پیراهن حسین شنیدم تمام شد؛

باشد برو قبول علی بی پناه شد.

باشد برو قرار بعدی مان قتلگاه شد.؛

باشد برو که کرببلا گریه میکنیم..

با هم کنار طشت طلا گریه میکنیم...

یاعلی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

زیباترین الکی...

زیباترین الکی که خوندم :

ﻧﮕﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻧﮕﺎﻫﺖ، اﻟﮑﯽ
ﻣﺜلاً رﻓﺘﻪ ﺯ ﺳﺮ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!
.
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺻلاً ﭼﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻩ ﻣﯿﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ
ﻣﺜلاً ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﻫﺎﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!
.
ﻫﺮﺷﺐ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺧﻮﺷﯽ ﺍﻭﻝ ﺷﺐ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﻢ
ﻣﺜلاً ﻏﻢ ﻧﺸﺪﻩ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!
.
ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻫﻢ ﺍﺯ قﺼﻪ ﯼ ﺗﻮ ﺑا ﺧﺒﺮﻧﺪ
ﻣﺜلاً ﻧﯿﺴﺖ ﺩﻟﻢ ﺍﻫﻞ ﺷﮑﺎﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ !
.
ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻣﺘﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ
نگرانت نشوم ﻫﺮ ﺩﻭ سه ﺳﺎﻋﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!

اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بنده خدا

یا ابا صالح

آقا جانم

خیال زخمی ما را بیا و راحت کن

نماز مغرب این جمعه را امامت کن...

.…
اَلّلـهُـــــمَّـ ؏ـجّــــل لِـوَلیِّــڪَـــــ الـفَـــرَج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

"من" های ما برای شما ما نمی شود

"من" های ما برای شما ما نمی شود
دیگر سکوت،غرق معما نمی شود
 
با دیده ای که باز به نامحرمان شده
می خواستم ببینمت اما نمی شود
 
داریم ادعا که گل نرگس علی
با این همه حبیب که تنها نمی شود
 
اما میان ذکر قنوت و دعای خود
یک دست هم برای تو بالا نمی شود
 
در بین لحظه ها و مکان ها و یادها
جایی برای بودنتان وا نمی شود
 
این است حرف آخر این نسل روسیاه
وقتی دگر بیا،که حالا نمی شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

شتاب عمر

گذر عمر

مادری پیر مرا،
نکته ای زیبا گفت!
از بد دنیا گفت!
گفت طاووس مشو
که به عیبت خیزند،
گر شوی شعله شمع،
زیر پایت ریزند!
گفت: پروانه مشو،
که به سرگردانی،
لای انگشت کتاب،
سالها میمانی!
نه زمین باش نه خاک،
که تو را خوار کنند،
وانگهی ذهن تو را،
پر ز مرداب کنند!
آسمان باش که خلق،
به نگاهت بخرند!
وز پی دیدن تو،
سر به بالا ببرند.

آسمان باش عزیز
: ﮔﻠﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭ !
ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺲ ﻛﻦ !
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﮔﻮﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻫﻲ ﺷِﻜﻮﻩ ﻛﻨﻲ !
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭼﺸﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﺍﺧﻢ ﺩﻟﺘﻨﮓِ ﺗﺮﺍ !!
ﻓﺮﺻﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺻﺮﻑ ﮔﻠﻪ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﺷﻮﺩ !
ﺗﺎ ﺑﺠﻨﺒﻴﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ !!
فصل پاییز ﺩﻳﺪﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﻫﻢ ﺯﺩﻥ ﭼﺸﻢ ﮔﺬﺷﺖ ....

ﺑﺎﺯﻛﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﻋﻴﺪ !!
باز یک سال جدید
ﺍﻳﻦ ﺷﺘﺎﺏ ﻋﻤﺮ ﺍﺳﺖ ..
ﻣﻦ ﻭﺗﻮ ﺑﺎﻭﺭﻣﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ..!!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

ایام بیماری حضرت زهرا(سلام الله علیها)

شرمنده ام بابت این شعر...
ایام بیماری حضرت زهرا(سلام الله علیها)

کم کم نفس نفس زدنم خوب مى شود
لحن بریده ى سخنم خوب مى شود

اینقدر ناامید نباشید بچه ها
چیزى که نیست ... !!
زخم تنم خوب مى شود ...

زینب بس است محض خدا ... قول مى دهم
فردا کبودى بدنم خوب مى شود ...

بدتر ز مشت ، سیلى آن نانجیب بود
کم کم توّرم دهنم خوب مى شود ...

ابرى که روى گونه ى من جا گرفته است
غصه نخور دگر حسنم ... خوب مى شود ...

یا زهرا یا زهرا یا زهرا

بشکند آن دست...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

"فاطمیه نزدیک است

خبر از یک زن بیمار شود میمیرم...

مادری دست به دیوار شود میمیرم...

با زمین خوردن تو... بال و پرم میریزد...

چادرت را نتکان... عرش بهم میریزد...

"فاطمیه نزدیک است"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

راز هستی این است

سهراب سپهری

چه جالب...
ناز را میکشیم،
آه را میکشیم،
انتظار را میکشیم،
فریاد را میکشیم،
درد را میکشیم،
ولی بعد از این همه سال انقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم
دست بکشیم...
از هر انچه آزارمان میدهد...
به چه می اندیشی؟
نگرانی بیجاست
عشق اینجا و‎ ‎خداهم اینجاست
لحظه هارا دریاب
زندگی درفردا نه همین امروز است
راه ها منتظرند تا تو هرجا که بخواهی برسی!
لحظه ها را دریاب پای در راه گذار
"راز هستی این است"

 سهراب سپهری

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

دلتنگ شهیدان

این روزها دلتنگ دلتنگم شهیدان
کی می رود از خاطر من یاد یاران

بعد از شما بال و پرم از دست رفته
تا آسمانها، معبرم از دست رفته

رفتید و ما ماندیم و سیل امتحان ها
در این غبار آلودی شک و گمان ها

آه ای شهیدان جنگ تردید و یقین است
بعد از شما بار گرانی بر زمین است

دنیا محل امتحان هایی خطیر است
یک سو سقیفه آن سوی دیگر غدیر است     

انگار میدان بلا بر پاست هر روز
هنگامهی کرب و بلا برپاست هر روز

هیهات اگر یاران، ولی تنها بماند
کوفه شود ایران، علی تنها بماند

مقداد و سلمان ها چه شد، کو آن همه یار
تنهاست مولا ! أین عمار؟! أین عمار؟!

کو باکری و کاوه، کو چمران و همت
کو آن همه شور و شکوه و عزم و غیرت

مهدی زین الدین و خرازی ما کو
آوینی و صیاد شیرازی ما کو

باید دوباره این زمین را کربلا کرد
باید به فرمان ولایت اقتداء کرد

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا