گاهى باید خودم را مثل یک کتاب ورق بزنم . لازم است با خود چنین رفتار کنم
مثل یک کتاب که فرصت ویرایشش به پایان نرسیده آخر بعضی فکرهایم نقطه بگذارم که بدانم باید تمامشان کنم .
بین بعضی حرفهایم کاما ، که بدانم باید با کمی سکوت ادایشان کنم .
بعد انجام بعضی رفتارهایم علامت تعجب و آخر برخی عادت هایم علامت سوال .
خودم را هر چند شب یکبار ورق بزنم ، تا فرصت ویرایش هست حتی بعضی از عقایدم را حذف کنم اما بعضی را پر رنگ تر .
یک روز این کتاب چاپ می شود و به دست من می دهند و آن روزیست که فرصت ویرایش به پایان میرسد و کسی می گوید :
اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا . (اسرا14)
" بخوان کتابت را که امروز تو برای حسابرسی از خودت کافی هستی ".