بار الها از کوی تو بیرون نشود پای خیالم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرزند ادم» ثبت شده است

ﺧﺪﺍﯾﺎ؛ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺮﻑ ﺑﻔﺮﺳﺘﻲ؟

ادم برفی

ﺧﺪﺍﯾﺎ؛
ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺮﻑ ﺑﻔﺮﺳﺘﻲ؟
ﺑﺮﻓﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﻑ ﺑﺎﺷﺪ،ﺑﺮﻓﻲ ﻛﻪ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ...
ﺁﻧﻘﺪﺭﻛﻪ ﺑﺸﻮﺩ " ﺁﺩﻡ " ﺳﺎﺧﺖ ...
ﻓﻘﻂ ﺁﺩﻡ !
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﻓﻲ ...ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺳﺎﻛﺖ ﻭ ﻳﺨﻲ ...
ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﭘﺎﻳﻴﻦ،ﺑﻲ ﭘﺮﻭﺍ ﻭ ﺑﻲ ﻭﺍﻫﻤﻪ،ﺣﺘﻲ ﺍﺯ ﺗﻮ؛
ﺩﻝ ﻣﻲ ﺷﻜﻨﻨﺪ،ﺯﺧﻢ ﻣﻲ ﺯﻧﻨﺪ،ﻧﺎﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ،
ﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﻲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ...
ﺍﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ﻫﺎ،
ﻋﻤﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﻫﺎﻱ ﻣﺎ ﻗﺪ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﺪ ...
ﺁﺏ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بنده خدا

ای فرزند آدم...

ای فرزند آدم...


من سخنانت را می شنوم وقتی که با من حرف می زنی و درد دل باز می گویی.
تو نیز سخنان مرا در کتاب من بخوان که فرشتگانم بر تو فرود آورده اند و من بدان وسیله با تو سخن می گویم.

اگر با من انس بگیری تو را از همگان بی نیاز می کنم و اگر با غیر من مانوس شوی در هر کاری محتاج و گرفتار خواهی ماند.

از کسی جز من بیم نداشته باش و مهراس, به یاد آور که هیچ قدرتی یارای مقابله با اراده من را ندارد. از یاد مبر که هیچ اتفاقی در عالم جز به خواست من نمی افتد.
من همنشین کسی ام که به یاد من باشد, من از رگ گردن به تو نزدیکترم و تو را از خودت بهتر می شناسم, در هیچ حالی فراموشم مکن و یاد مرا از خود دور مساز.
در خلوت خود به اندیشه بنشین و در تنهایی خود سخنان مرا بشنو, نعمت های مرا بشمار و خطاهای خودت را به یاد آر, مرا دوست داشته باش و محبتم را در دل دیگران نیز بیانداز, مهربانی های مرا برایشان بازگو کن و سایه سار لطف مرا بر فراز وجودشان نشان ده.

کتاب تنهایی | محمدرضا زائری - شماره 1

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا