بار الها از کوی تو بیرون نشود پای خیالم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قضاوت» ثبت شده است

درخت گلابی

درخت گلابی

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود؛ پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند.
پسر اول گفت: «درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.»
پسر دوم گفت: «نه، درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.»
پسر سوم گفت: «نه، درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.»
پسر چهارم گفت: نه، درخت بالغی بود پربار از میوه ها و پر از زندگی و زایش.»
مرد لبخندی زد و گفت: «همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید. شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید. لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان بر می آید فقط در انتها نمایان می شود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند.»
اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از کف داده اید. مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند. زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین. در راههای سخت پایداری کن. لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بنده خدا

تمرین خوب بودن

گاهی اوقات حواسمان نیست چه راحت با حرفی که در هوا رها میکنیم
چگونه یک نفر را به هم میریزیم
چند نفر را به جان هم می اندازیم و باعث ایجاد کدورت میشویم
چه سرخوردگی یا دلخوریهایی به جای میگذاریم .
چقدر زخم میزنیم !!
حواسمان نیست که ما میگوییم و رد میشویم
میگذاریم به پای رک بودنمان
اما یکی ممکن است گیر کند !
بین کلمه های ما
بین قضاوتهای ما
بین برداشتهای ما
دلی که میشکنیم ارزان نیست
پس بیایید با احتیاط حرف بزنیم
با احتیاط برخورد کنیم
بیایید تمرین خوب بودن بکنیم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بنده خدا