بار الها از کوی تو بیرون نشود پای خیالم

خیابان نامداران

در هالیوود خیابانی هست به اسم خیابان نامداران، که در این خیابان برای قدردانی از افراد مشهور اسمشان رو داخل یک ستاره طلایی رنگ می نویسند و مردم هر روز اسم آنها را می بینند. زمانی که به محمد علی کلی، بوکسور معروف ومسلمان آمریکایی، پیشنهاد دادند که ستاره ای نیز برای وی بگذارند تا اسمش در این خیابان ثبت شود و مردم هر روز اسمش را داخل یک ستاره ی طلایی رنگ ببینند ، به انجام این کار راضی نشد.
این در حالی بود که این کار از آن زمان تا به حال جزو افتخارات ستارگان هالیوود و آمریکا می باشد.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بنده خدا

ﺷﺒﻬﺎ ﺟﯿﺒﻬﺎﯼ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯿﺪ

ﺧﯿﺎﻃﯽ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ :ﺍﮔﺮ ﺷﺒﻬﺎ ﺟﯿﺒﻬﺎﯼ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻟﺒﺎﺱ
ﻫﺎ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ ﺭﺳﻨﺪ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ
ﻣﻦ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺷﯿﺎﯾﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺟﯿﺒﻢ ﺩﺭﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﺐ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﻭ
ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺯﺍﺋﺪﯼ ﻣﺜﻞ ﺧﺮﺩﻩ ﮐﺎﻏﺬ ﻭ ......ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺳﻄﻞ ﺯﺑﺎﻟﻪ
ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻡ .ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺳﯿﺪ
ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺫﻫﻦ ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﯿﺐ
ﺑﺎﺷﺪ .
ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻃﯽ ﺭﻭﺯ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﺯﺭﺩﮔﯽ؛ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﯽ؛ ﻧﻔﺮﺕ
ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ .ﺍﮔﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﮑﺎﺭ
ﺍﻧﺒﺎﺷﺘﻪ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺫﻫﻦ ﺭﺍ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺨﺘﻞ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺩﺭ
ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ . ﺳﭙﺲ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺫﻫﻦ ؛
ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﺩﺍﻧﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻧﺪ . ﺑﺎ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﺮﺩﻥ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺧﻮﺍﺭ
ﺍﺯ ﺫﻫﻦ؛ ﺑﺎﻋﺚ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﺭﻫﺎﺷﺪﻥ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺫﻫﻨﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﺏ
ﺭﺍ ﺁﺳﺎﻧﺘﺮ ﮐﻨﯿﻢ .
ﺑﺎ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺫﻫﻨﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بنده خدا

این هست حکایت دنیا

قطره عسلی بر زمین افتاد،مورچه ی کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود،پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید...باز عزم رفتن کرد،اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد،پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد...مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد...اما(افسوس)که نتوانست از آن خارج شود،پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت...در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد...بنجامین فرانکلین میگوید
دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد،و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک میشود
این هست حکایت دنیا
اللهم لا تعلقنا إلا بک یا ربی!!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بنده خدا

"خدا"درگل،خدا،درآب و رنگ ست

"خدا"درگل،خدا،درآب و رنگ ست

"خدا"نقاش این دشت قشنگست

"خدا"یعنی درختان حرف دارند،شقایق ها،درونی ژرف دارند

"خدا"درهرنظر آینه ماست

همین حالا،خدا،درسینه ماست

"خدا"شبنم"خدا"باد و"خدا"گل

"خدا"زیباترین باغ تکامل

گهی،گل میکند ماراخبردار،گهی،مرغی بما میگویداسرار

"خدا"دراوج گل،درعمق رنگست"خدا"درمعنی لفظ قشنگست

"خدا"رامیتوان ازنورفهمید

"خدا"رادرپرستش میتوان دید

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بنده خدا

فعلا خداحافظ

سلام و تشکر از دوستانی که از وبم دیدن میکنند.ممکنه حدود دو ماه نتونم در خدمتتون باشم و مطالب خوبتون رو بخونمگریه.اما هر وقت که بتونم بهتون سر میزنملبخند.نکنه برگردم و ببینم به وبم سر نزدین!!! مرددیا اینکه دیگه منو نشناسین اخممواظب خوبیهاتون باشید.التماس دعالبخند:-)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بنده خدا

می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود

می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود

شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود

با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!

ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بنده خدا

امشب علی میریزد اشک باورش را

امشب علی میریزد اشک باورش را
در کوفه می گوید اذان آخرش را
 
روی لبش انا الیه راجعون است
در آسمان ها دوخته چشم ترش را
 
مرغابیان خانه دامن را نگیرید
خالی کنید ای عرشیان دور و برش را
 
با رفتن بابا خدا می داند و بس
در بین خانه حال زار دخترش را
 
ای ابن ملجم زودتر از جای برخیز
او قصد دارد که ببیند همسرش را
 
او قصد دارد که ببیند بار دیگر
رنگ کبود صورت نیلوفرش را
 
با تیغ زهرآلود فرقش را شکستند
هم فرق او را هم نماز آخرش را

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بنده خدا

ایا باز هم به خود مغرورری؟


چرا خداوند آب دهان را شیرین. و اشک چشم را شور و آب گوش را تلخ و آب بینی را خنک قرار داده است؟


امام صادق ع میفرمایند: آب دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن لذت ببرد.


آب چشم شور است برای محفوظ نگه داشتن پیه چشم زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شد و فایده دیگر آن

ضدعفونی کردن چشم است.

اما آب گوش و رطوبتش تلخ است برای جلوگیری ورود حشرات ریزکه به خاطر تلخی نمیتوانند وارد گوش و از آنجا

وارد مغز شوند.

آب بینی هم خنک است به خاطر سالم ماندن مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود زیرا اگر آب بینی گرم بود باعث جاری شدن مغز به داخل بینی میگردید.

ایا باز هم به خود مغرورری؟؟؟

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بنده خدا

غوغا

شعری که حضرت آقا از آن به ”غوغا” تعبیر کردند

خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شده‌ست

سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شده‌ست

 سرِ دین، طعمه‌ی سرنیزه‌ی تکفیر شده‌ست

 
هر که در مدح علی(ع) شعر جدید آورده‌ست

گویی از معرکه‌ها نعش شهید آورده‌ست


روضه‌ی مشک رسیده‌‌ست به بی‌آبی‌ها

 خون حق می‌چکد از ابروی محرابی‌ها

باز هم حرمله... سرجوخه‌ی وهابی‌ها

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بنده خدا

آهای آدم بزرگا این ماجرا رو دیدین؟

های آدم بزرگا...

آهای آدم بزرگا این ماجرا رو دیدین؟

آهای آهای بچه ها این قصه رو شنیدین؟

قصه ی ازدواج جوونمرد پهلوون

قصه ی ازدواج دخت شاه پریون

یه روزی روزگاری یه پهلوون عاشق

رفت به خواستگاری دخت ماه و شقایق

پدر می گفت پهلوون تو ای روز بهاری

قول میدی که تو هرگز اونو تنها نذاری؟

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بنده خدا